جدول جو
جدول جو

معنی چشم برهم زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چشم برهم زدن
(بِ لَ / لِ بَ وَ دَ)
لمح. طرف. (ترجمان القرآن جرجانی). کنایه از لحظۀ کوتاه:
نمانم که بر هم زند تیز چشم
نگویم سخن پیش او جز بخشم.
فردوسی.
، غمزه کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آن، طرفه العین، لحظه، لمحه
فرهنگ واژه مترادف متضاد